دانلود رمان آن تابستان با فرمت apk, epub, jar, pdf
.
خلاصه رمان:داستان در مورد دختری به اسم کیمیاس که از یک خانواده ثروتمنده و در دوران نوجوانی عاشق پسر همسایه شون میشه اما در طی جریاناتی میره لندن .در اونجا دختری به اسم مریم به عنوان پرستار میاد تو این خ و نه بنا به خواسته مادربزرگ کیمیا اونو تعقیب میکنه و ….
.

رمان آن تابستان
صفحه ی اول رمان:
تک و تنها تو سالن نشسته بودم. نشسته بوده و منتظر! اما چه سالنی بود! چه خ و نه و زندگی ای! درست مثل این خ و نه ها که تو فیلم آ نشون میدن! یه خ و نه ی ویلایی دوبلکس! حیاط حدود دو سه هزار متر! همه جاش درخت و گل و باغچه و چمن!
خ و نه شون که دیگه هیچی! فکر کنم فقط دویست متر سالنش بود! سه دست مبل توش چیده بودن! چه فرش هایی! چه تابلوهایی! از کنار سالن یه سری پله ی شیشه ای رفته بود بالا که یه سالن کوچیک از بالا بود و مشرف به سالن پائین. چند تا اتاقم اون طرفش بود. کنار پله هام یه آسانسور کوچیک بود! یه آسانسور کوچیک و خیلی قشنگ با در نرده ای برای دو طبقه خ و نه! خیلی جالب بود! خ و نه ما طبقه چهارم یه ساختمون بود بدون آسانسور! اون وقت اینجا یه آسانسور گذاشته بودن که براشون یه طبقه بالا رفتن سخت نباشه!
اون طرف سالن یه آشپزخ و نه بزرگ بود که از اینجا دید نداشت. یه آشپزخ و نه بزرگ که با یه سکو از سالن جدا می شد و در واقع ‘open’ بود. اما بالای سکو پنجره پنجره بود و از سالن به وسیله شیشه جدا شده بود و یه نوع پیچک م روش کشیده بودن که واقعاً قشنگش کرده بود. دور تا دور سالن م گلدون های خیلی قشنگ بود که چند نوع گیاه آپارتمانی توش کاشته بودن و منظره سالن رو خیلی رویایی می کرد! یه پاسیوام یه گوشه دیگه ش بود که از سنگ درستش کرده بودن و آروم آروم از بالاش آب می ریخت پائین! مثل یه چشمه واقعی! خلاصه همه چیز واقعاً قشنگ بود طوری که آدم دلش می خواست که بشینه و نگاه شون بکنه و لذت ببره!
حواسم به طرف دیگه سالن بود که صدای پا شنیدم. یه مردی حدود پنجاه و خرده ساله ، داشت می اومد طرفم. خیلی خوش تیپ با کت و شلوار و کراوات. از جام بلند شدم و سلام کردم. با لبنخد جوابم رو داد و گفت :
- شما مریم خانم هستید ، درسته؟
.
لینک دانلود رمان :
.
دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)
.
دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)
.
دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)
.