دانلود رمان شرط میبندم با فرمت apk, epub, jar, pdf
.
خلاصه:همه چی با یک شرط بندی ساده شروع شد.. جایی که متین مغرور و سرکش سر زندگیش شرط بست تا مغرورترین دختر محله که به نجابت و خانومی سرلوحه دختران بودو به زانو دربیاره بدون اینکه خودش عاشق بشه.. بقدری از خودش مطمئن بود که طاقت نگاه های سرد و لجوجانه ی نگینو نداشت.. هشدارهای دوستانش هم تاثیری در عزمی که جزم کرده بود نگذاشت.. با گرفتن دفترخاطراتی که ۳ کلید داشت قرار بر این شد تا متین همه کشمکش های درونی خود را در آن ثبت کند و فقط دوستانش اجازه داشتند خاطرات را مرور کنند.. روز موعود رسید اما در برخورد اول متین شکست سختی از چشمان سیاه نگین خورد.. امــا….
.
![\"رمان \"رمان](https://www.rozblog.com/panel194830740/\"http:/www.zarhonar.ir/wp-content/uploads/2015/12/wl3FZ.jpg\")
رمان شرط میبندم
.
قسمتی از رمان:
و حرف آخر اینکه من قول میدم و پای زندگیم شرط می بندم!
سینا و علی با تعجب به من نگاه کردند، انگار حرفهامو باور نداشتن. سینا با اعتراض گفت: ببین متین شرطی میذاری که خیلی سنگینته… حالا بیا روی یه چیز دیگه شرط ببند. من پیشنهاد میکنم رو جیبت شرط ببندی. اینجوری ما هم بیشتر راضی هستیم و زدند زیر خنده…پس منو مسخره میکردند
-اِ اِ اِ بی انصافی نکن سینا…چه کار به جیبش داریم بچه رو، گناه داره همین که عاشق بشه و با اشک و زاری دنبال دختره بدوه ما بهش بخندیم کلیه…
محمد بعد از گفتن این حرف به بقیه چشمکی زد و همه با هم خندیدیم اما خنده اونا منو مصمم تر می کرد که حتما بهشون ثابت کنم….
بحث ما سر عشق و عاشقی بود. گاهی با بچه ها می نشستیم جلوی مغازه بابای سینا که یه سوپرمارکت بزرگ بود و چند تا هم فروشنده داشت پاتوق ما از پنج سال پیش اونجا بود.سینا و علی و محمد از بهترین دوستام بودن . حاضر بودم زندگیمو براشون بدم…همیشه هم با هاشون کل کل میکردم تا سعی کنن حرفهامو از دریچه دید و ذهن من ببینن…که دنیا رو جوری ببینن که من می بینم که کاش این کارو نمی کردم…
.
.
لینک های دانلود رمان:
.
دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)
.
دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)
.
دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)
.
دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)