loading...
دانلود سنتر
ادمین بازدید : 318 یکشنبه 04 مهر 1395 نظرات (0)

یاقوت یه دختر ۲۵ ساله اس که قبل از این فقط به فکر خودش بود و چشمش رو روی همه ی حقیقت های تلخ زندگیش بسته بود اما یه تلنگر خیلی کوچیک باعث شد دقیق تر به اطرافش نگاه کنه.بهتر خواهر ها و پدرش رو ببینه. تلخ ترین قسمت از زندگیش توی این رمان اتفاق می افته. اما خدا همیشه درهای رحمتش به روی بنده هاش بازه.یه پل نجاتی هست …. کسی که همیشه تکیه گاه بوده…

.

رمان حس مات

رمان حس مات

قسمتی از رمان:

کف دستم را محکم به بدنه ی فلزی میز کوبیدم، سکوت تا حدی بر قرار شد، به اندازه کافی به خاطر اتفاق امروز صبح اعصابم به هم ریخته بود و دیگر نمی توانستم بازیگوشی دختران دبیرستانی را تحمل کنم. با صدایی که سعی می کردم از کلاس بیرون نرود گفتم:
– دیگه من که نباید بهتون بگم ساکت باشین!
ماژیک مشکی را برداشتم و کنار تخـ ـت ایستادم، کاش زود تر ساعت مدرسه بگذرد تا به دیدن فرزین بروم و شاهکار جدید بابا را گزارش کنم.
بالاترین نقطه سمت راست شروع به نوشتن کردم و همزمان با صدای بلند تکرار کردم:
– بار الکتریکی در اجسام باردار.
و به سمت دانش آموزان برگشتم و گفتم:
– اندازه ی بار الکتریکی الکترون و یا یک پروتون برابر است با …
صدای زنگ موبایلم به من یادآوری کرد که قبل از ورود به کلاس آن را در حالت سکوت قرار نداده ام. ببخشیدی گفتم و به سمت موبایلم رفتم. نام فرزین اجازه ی فکر کردن را از من گرفت و تماس را برقرار کردم:
– بله؟
صدای عصبی اش را ول کرد:
– یلدا چی میگه؟
دندان هایم را به هم فشردم، خودم با دست خودم بهانه ای به یلدا دادم تا با فرزین هم کلام شود…

.

.

لینک های دانلود رمان:

.


دانلود رمان  مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)

.

دانلود رمان  مخصوص گوشی های جاوا  (JAR)

.


دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

.


دانلود رمان مخصوص گوشی آیفون و کتابخوان ها (EPUB)

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3862
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 55
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 340
  • آی پی دیروز : 125
  • بازدید امروز : 1,499
  • باردید دیروز : 596
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,934
  • بازدید ماه : 2,934
  • بازدید سال : 166,533
  • بازدید کلی : 2,550,112