loading...
دانلود سنتر
ادمین بازدید : 640 یکشنبه 02 خرداد 1395 نظرات (0)

دانلود رمان همخونه اثر مریم ریاحی

بخشی از رمان هم خونه اثر مریم ریاحی :

ظهر بود اواخر شهریور با این که هوا کم کم روبه خنکی می رفت اما آن روز به شدت گرم بود خورشید با قدرتی هر چه
تمام تر به پیشانی بلند و عرق کردهی حسین آقا می تابید قطره های ریز و درشت عرق از سر روی او آرام آرام و پشت
سرهم ریزان بودند و روی صورتش را گرفته بودند چهره ی آفتاب سوخته اش زیر نورخورشید برق می زد اما گویی
اصلا متوجه گرما نبود و همان طور شیلنگ آب را روی سنگ فرش حیاط بزرگ و زیبای حاج رضا گرفته بود و به نظر
می رسید قصد دارد آنها را برق بیاندازد . حسین آقا حالا دیگر هفت سالی می شد که سرایدار ی خانه ی حاج رضا را بر
عهده داشت یعنی درست از وقتی که عموی پیرش بعد از سالها خانه شاگردی حاج رضا از دنیا رفته بود به یاد عمویش و
مهربانی هایی که او در حقش کرده بود افتاد او حتی آخرین لحضه ها هم از یاد برادر زاده ی تنهایش غافل نبود و از آقای
احسانی خواهش کرده بود مش حسین را نیز به خانه شاگردی بپذیرد

لینک دانلود رمان همخونه (هم خونه):

http://s1.picofile.com/file/7516252903/ham_khone.pdf.html

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3862
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 60
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 324
  • آی پی دیروز : 125
  • بازدید امروز : 1,330
  • باردید دیروز : 596
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 2,765
  • بازدید ماه : 2,765
  • بازدید سال : 166,364
  • بازدید کلی : 2,549,943