دانلود رمان لبخندی به رنگ امیدواری با فرمت apk, epub, jar, pdf
.
خلاصه:آسمان بعد از تولد بیست سالگیش به توصیه دوستش برای پرستاری کودکی وارد خانواده ای می شود. او با اخلاق مهربان و راحتش در دل همه جا باز میکند. تا اینکه متوجه میشود پسر بزرگ آن خانواده بعد از تصادفی که داشته و منجر به فوت همسرش شده افسردگی گرفته و حاضر نیست حرف بزند. آسمان تصمیم می گیرد به او کمک کند…..
.
.
قسمتی از رمان:
آسمان چشمهایش را بست و آرزو کرد. برای همه ی دوستان و اطرافیانش بهترین ها را آرزو کرد. چشمهایش را باز کرد و بار دیگر شعله های رقصان شمعهای کوچک رنگی جلویش را تماشا کرد. در دل گفت: بیست سالتم تموم شد. هنوز تکلیفت با خودت روشن نیست!
آهی کشید و یکباره شمعها را فوت کرد. صدای سوت و جیغ و کف زدن اتاق را پر کرد. لبخندی به جمع زد و شمعها را یکی یکی از کیک بیرون کشید و توی بشقاب کنارش گذاشت. یکی از بچه ها با شیطنت پرسید: راستشو بگو، چی آرزو کردی؟
یکی دیگر گفت: لابد برای قبولی دانشگاه.
آن یکی گفت: نه بابا لابد برای یه شوهر پولدار!
صدایی از آن طرف اتاق داد زد: شایدم برای سفر دور دنیا!
نفر اول گفت: آسمان خودت بگو.
سر برداشت نگاهی طولانی به او انداخت. بعد متفکرانه گفت: هیچ کدوم، شایدم همشون. در واقع آرزوم اینه که بفهمم از این دنیا چی می خوام!
_: بازم می خوای کنکور بدی؟
_: نه به نظرم سه بار کنکور دادن کافی باشه. شاید بهتر باشه برم دنبال یه کاری، هنری، حرفه ای… نمی دونم.
.